حافظ و عفت در نگاه 

 این شاعر پُرآوازه و بسیار هنرمند جایگاه ویژه در فرهنگ ایران‌زمین دارد. به تعبیر مقام معظم رهبری؛ «بدون شک حافظ درخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی است: در طول این چند قرن تا امروز هیچ شاعری به‌قدر حافظ در اعماق و زوایای ذهن و دل ملت ما نفوذ نکرده است»

[1] با توجه به مسائل روز و درگیری نسل جوان با مسئله عفاف و حجاب نیکوست تا نگاهی دوباره به دیوان لسان‌الغیب داشته باشیم و عفت در نگاه و کلام را از منظر حافظ مرور کنیم.  نظربازی و نظرِ بد نکردن حافظ که به حفظ قرآن کریم مفتخر است و این لقب را به‌عنوان تخلص خود به کار می‌برد؛ خود را از جمعی معرفی می‌کند که نظرباز هستند.  در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند                       من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند.

[2] نظربازی در لغت به معنای نگاه کردن به روی خوبان است.

[3] حافظ می‌گوید که او نیکورویی را می‌بیند که از محبان خداست؛ پس نظربازی او یک چشم‌چرانی یا نگاه پَست نیست؛ بلکه او به خاطر خدا به روی ولی خدا خیره گشته است.

دوستان عیب نظربازی حافظ م کنید که من او را ز محبان خدا می‌بینم

[4] حافظ می‌گوید شرط لازم و کافی صاحب‌نظر شدن، این است که وجه الله را منظور نگاه بدانی و جهان را به شکل جلوه خدا ببینی.  وجه خدا اگر شودت منظر نظر            زین پس شکی نماند که صاحب‌نظر شوی

[5]  از نگاه حافظ باید در نظر و نگاه عفت و پاکی وجود داشته باشد؛ تا بتوان به زیبایی اصیل و نور راه پیدا کرد.  نظرِ پاک توانَد رخِ جانان دیدن  که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد

[6] یا در جای دیگر می‌گوید: چشمِ آلوده نظر، از رخِ جانان دور است  بر رخِ او نظر از آینهٔ پاک انداز

[7] برای حافظ نگاه نامحرمانه و غیر عفیفانه یک گناه و آلودگی محسوب می‌شود. او می‌گوید که هیچ‌گاه دیده خودش را به بَد دیدن و هرزگی، آلوده نساخته است و نه‌تنها این مانع عاشقی او نشده است؛ بلکه او را در عشق مشهور کرده است.  منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن   منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

[8]  او فرهنگ اصیل یک عارف مسلمان را در ابیات خود به نمایش می‌گذارد. ازنظر او باید دیده را از نگاه پلید پاک ساخت و به سراغ دقت در زیبایی‌های حقیقی رفت تا بتوان معشوقی را مشاهده کرد که اگر اندکی جلوه کند، حور و پری نیز از زیبایی او شرمگین می‌شوند و پنهان می‌گردند.  پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه‌گاه    وز حیا حور و پری را در حجاب انداختی

[9] پایبندی به ازدواج و خانواده بنا بر برخی گزارش‌ها حافظ با دختری که او را بسیار دوست می‌داشت ازدواج کرد و از او صاحب یک فرزند شد. مشهور است که حافظ در شعر خود با عنوان شاخ نبات از همسر خود یاد می‌کند و نام حقیقی او را ذکر نکرده است.

[10] ازنظر حافظ همسر او مانند یک درخت سایه‌گستر بر حریم زندگی بود و موجب دلگرمی او و باقی ماندنش در حریم خانه می‌شد. او در عبارتی استعاری و جالب از همسر خود با عنوان سرو و از افراد لاابالی و بدون عفت با تعبیر سرو بُستانی(اشاره به کوتاه و مصنوعی بودن سرو تفرجگاه و باغ در مقایسه با سرو کوهی)، شمشاد و چمن یاد کرده است.

مرا در خانه سروی هست کاندر سایهٔ قدش فَراغ از سروِ بستانی و شمشادِ چمن دارم

[11] متأسفانه او همسر خود را در جوانی از دست داد و تا انتهای عُمر خود تجدید فراش نکرد و قلب تک‌سرنشین حافظ تا آخر در داغ از دست رفتن کانون گرم خانه سوخت. عفت در کلام در تمام دیوان حافظ علاوه بر عفت در نگاه و عفت کلام نیز بسیار جلب‌توجه می‌کند. بااینکه حجم بسیار زیادی از ابیات حافظ در رابطه با عشق و معشوق و توصیف معشوق است؛ اما او هیچ‌گاه از کلمات مستهجن و جنسیت‌زده استفاده نمی‌کند و در تمام اشعار خود یک حریم و مرزبندی زبانی خاصی را رعایت می‌نماید.  حافظ عاشقی معنوی و آسمانی است. ازنظر او عفت در نگاه و کلام، پایبندی به خانواده، داشتن نیت الهی و انس با قرآن در سیر و سلوک نقش بسزایی دارد.

پی‌نوشت: [1]. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، بیانات مقام معظم رهبری درباره حافظ: B2n.ir/e52524. [2]. دیوان حافظ: غزل 193. [3]. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه نظربازی [4]. دیوان حافظ: غزل 357. [5]. همان: غزل 487. [6]. همان: غزل 136. [7]. همان: غزل 264. [8]. همان: غزل 393. [9]. همان: غزل 433. [10]. کتابراه؛ زندگینامه حافظ: B2n.ir/h06575. [11]. دیوان حافظ: غزل 327.

به تعبیر مقام معظم رهبری؛ «بدون شک حافظ رخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی است:

 این شاعر پُرآوازه و بسیار هنرمند جایگاه ویژه در فرهنگ ایران‌زمین دارد. به تعبیر مقام معظم رهبری؛ «بدون شک حافظ درخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی است: در طول این چند قرن تا امروز هیچ شاعری به‌قدر حافظ در اعماق و زوایای ذهن و دل ملت ما نفوذ نکرده است»

[1] با توجه به مسائل روز و درگیری نسل جوان با مسئله عفاف و حجاب نیکوست تا نگاهی دوباره به دیوان لسان‌الغیب داشته باشیم و عفت در نگاه و کلام را از منظر حافظ مرور کنیم.  نظربازی و نظرِ بد نکردن حافظ که به حفظ قرآن کریم مفتخر است و این لقب را به‌عنوان تخلص خود به کار می‌برد؛ خود را از جمعی معرفی می‌کند که نظرباز هستند.  در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند                       من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند.

[2] نظربازی در لغت به معنای نگاه کردن به روی خوبان است.

[3] حافظ می‌گوید که او نیکورویی را می‌بیند که از محبان خداست؛ پس نظربازی او یک چشم‌چرانی یا نگاه پَست نیست؛ بلکه او به خاطر خدا به روی ولی خدا خیره گشته است.

دوستان عیب نظربازی حافظ م کنید که من او را ز محبان خدا می‌بینم

[4] حافظ می‌گوید شرط لازم و کافی صاحب‌نظر شدن، این است که وجه الله را منظور نگاه بدانی و جهان را به شکل جلوه خدا ببینی.  وجه خدا اگر شودت منظر نظر            زین پس شکی نماند که صاحب‌نظر شوی

[5]  از نگاه حافظ باید در نظر و نگاه عفت و پاکی وجود داشته باشد؛ تا بتوان به زیبایی اصیل و نور راه پیدا کرد.  نظرِ پاک توانَد رخِ جانان دیدن  که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد

[6] یا در جای دیگر می‌گوید: چشمِ آلوده نظر، از رخِ جانان دور است  بر رخِ او نظر از آینهٔ پاک انداز

[7] برای حافظ نگاه نامحرمانه و غیر عفیفانه یک گناه و آلودگی محسوب می‌شود. او می‌گوید که هیچ‌گاه دیده خودش را به بَد دیدن و هرزگی، آلوده نساخته است و نه‌تنها این مانع عاشقی او نشده است؛ بلکه او را در عشق مشهور کرده است.  منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن   منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

[8]  او فرهنگ اصیل یک عارف مسلمان را در ابیات خود به نمایش می‌گذارد. ازنظر او باید دیده را از نگاه پلید پاک ساخت و به سراغ دقت در زیبایی‌های حقیقی رفت تا بتوان معشوقی را مشاهده کرد که اگر اندکی جلوه کند، حور و پری نیز از زیبایی او شرمگین می‌شوند و پنهان می‌گردند.  پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه‌گاه    وز حیا حور و پری را در حجاب انداختی

[9] پایبندی به ازدواج و خانواده بنا بر برخی گزارش‌ها حافظ با دختری که او را بسیار دوست می‌داشت ازدواج کرد و از او صاحب یک فرزند شد. مشهور است که حافظ در شعر خود با عنوان شاخ نبات از همسر خود یاد می‌کند و نام حقیقی او را ذکر نکرده است.

[10] ازنظر حافظ همسر او مانند یک درخت سایه‌گستر بر حریم زندگی بود و موجب دلگرمی او و باقی ماندنش در حریم خانه می‌شد. او در عبارتی استعاری و جالب از همسر خود با عنوان سرو و از افراد لاابالی و بدون عفت با تعبیر سرو بُستانی(اشاره به کوتاه و مصنوعی بودن سرو تفرجگاه و باغ در مقایسه با سرو کوهی)، شمشاد و چمن یاد کرده است.

مرا در خانه سروی هست کاندر سایهٔ قدش فَراغ از سروِ بستانی و شمشادِ چمن دارم

[11] متأسفانه او همسر خود را در جوانی از دست داد و تا انتهای عُمر خود تجدید فراش نکرد و قلب تک‌سرنشین حافظ تا آخر در داغ از دست رفتن کانون گرم خانه سوخت. عفت در کلام در تمام دیوان حافظ علاوه بر عفت در نگاه و عفت کلام نیز بسیار جلب‌توجه می‌کند. بااینکه حجم بسیار زیادی از ابیات حافظ در رابطه با عشق و معشوق و توصیف معشوق است؛ اما او هیچ‌گاه از کلمات مستهجن و جنسیت‌زده استفاده نمی‌کند و در تمام اشعار خود یک حریم و مرزبندی زبانی خاصی را رعایت می‌نماید.  حافظ عاشقی معنوی و آسمانی است. ازنظر او عفت در نگاه و کلام، پایبندی به خانواده، داشتن نیت الهی و انس با قرآن در سیر و سلوک نقش بسزایی دارد.

پی‌نوشت: [1]. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، بیانات مقام معظم رهبری درباره حافظ: B2n.ir/e52524. [2]. دیوان حافظ: غزل 193. [3]. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه نظربازی [4]. دیوان حافظ: غزل 357. [5]. همان: غزل 487. [6]. همان: غزل 136. [7]. همان: غزل 264. [8]. همان: غزل 393. [9]. همان: غزل 433. [10]. کتابراه؛ زندگینامه حافظ: B2n.ir/h06575. [11]. دیوان حافظ: غزل 327.

Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس خبر
Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس هنری
Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس اندیشه