رد مغالطه تفکیک عفاف و حجاب

محمدجواد اخوان

این روزها برخی چهره‌های یک جریان سیاسی در گفته‌های خود مرتباً بر تفکیک عفاف و حجاب تأکید می‌کنند و اظهار می‌دارند که ممکن است کسی حجاب نداشته باشد، ولی عفاف داشته باشد و برعکس. در واقع اصل اینکه عفاف و حجاب یک پدیدار واحد نیستند، درست است، اما این تصور که از هم جدا و بی‌ارتباطند صحیح نیست. به باور استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، حفظ عفاف یکی از دلایل تشریع حجاب است. ایشان در آثار گوناگون خود ده‌ها بار واژه عفاف و حجاب را در کنار یکدیگر مطرح کرده و در کتاب مسئله حجاب در خصوص چرایی پوشش اسلامی می‌نویسند: «در دین مقدس اسلام هر چیزی که موجب تحریک شهوات و بر هم زدن عفاف و پاکدامنی است، قدغن شده.» در نگاه شهید مطهری حجاب مقدمه‌ای بر حفظ حریم عفاف است و این موضوع در چندین جا از آثار شهید مطهری مورد تأکید قرار گرفته است. به‌بیان‌دیگر خداوند متعال برای آنکه حریم عفاف در جامعه بشری حفظ شود، مجموعه‌ای از دستورات را تشریع کرده است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها «حجاب» است. البته روشن است که حفظ عفاف به چیزهایی بیش از حجاب و پوشش سر و بدن نیازمند است، اما شرط لازم آن حفظ همین حجاب است. حال مغالطه‌ای که اینجا صورت می‌گیرد آن است که پرسیده می‌شود آیا همه کسانی که حجاب را رعایت کرده‌اند، عفاف را هم کامل رعایت کرده‌اند یا آنکه هرکه بی‌حجاب است، پس بی‌عفت است؟ مغالطه‌ای که اینجا صورت می‌گیرد آن است که فرد می‌خواهد با طرح یک مورد استثنا، یک قاعده انسانی و سنت اجتماعی را نادیده بگیرد. در علوم اجتماعی نه درباره یک فرد (که ممکن است به دلایلی متفاوت از بقیه رفتار کند) بلکه درباره کلیت افراد جامعه سخن می‌گوییم. مسئله اصلی اینجا این است که برای حفظ حریم عفاف در جامعه انسانی، خداوند متعال ضوابطی وضع کرده که یکی از مهم‌ترین آن‌ها حفظ حجاب و پوشش اسلامی است. اگر فردی فرضاً توانست دامن خود را از گناه پاک نگاه دارد و درعین‌حال ضوابط حجاب را هم رعایت نکرد، اولاً هیچ ضمانتی وجود ندارد که اگر تاکنون موفق بوده، بعدازاین هم همچنان موفق بماند و ثانیاً مسئله فقط خود او نیست و او در جامعه اسلامی تعریف می‌شود. رفتار او علاوه بر آنکه ممکن است دیگران را به وادی بی‌عفتی بکشاند، عملاً مروج سبک‌زندگی‌ای است که عفاف در آن جایی ندارد. مغالطه امکان عفاف بدون حجاب، تنها افرادی را می‌فریبد که تحولات نیم‌قرن اخیر غرب را نبینند. از زمان وقوع «انقلاب جنسی» در نیمه دوم سده گذشته در اروپا و امریکا، عملاً حریم‌ها در مسائل جنسی و روابط زن و مرد برداشته شد، از حجم پوشش‌ها کاسته شد و بلکه کنار رفت و جامعه در سراشیبی انحطاط اخلاقی قرار گرفت. نیم‌نگاهی به تحولات فرهنگی اجتماعی غرب به‌خوبی نشان می‌دهد که اتفاقاً در سیر تحولات غرب، ابتدا حجاب کمرنگ شد، سپس در عفاف تشکیک شد و نهایتاً مرزهای اخلاقی در جامعه فروپاشید. نتیجه محسوس و ملموس آن را می‌توان در امروز و فردای این جوامع دید که پدیده تولد فرزندان نامشروع به سکه رایج آن‌ها تبدیل‌شده و در برخی از کشورهای غربی، تعداد نوزادان نامشروع از حلال‌زاده‌ها پیشی گرفته است. چنین وضعیتی نتیجه محتوم همان تجویزی است که برخی به نام تفکیک عفاف و حجاب امروز در جامعه ما عرضه می‌کنند. پاسخ دیگر به این مغالطه آن است که اگر بپذیریم می‌توان عفاف داشت، ولی بدون حجاب، پس مرز پوشش عفیفانه چیست؟ اگر ضوابط شرعی کنار روند و سلایق و نسبی‌گرایی جایگزین آن شوند، هرکس از ظن خود وارد مسئله شده و برای «سِتر» خط قرمزی از خود ارائه می‌دهد. نتیجه همین نسبی‌گرایی آن است که عریانی روزبه‌روز افزایش می‌یابد و این همان بلایی است که بر سر جوامع غربی آمده است. اگر در برخی کشورهای غربی تا همین چند سال پیش کشف‌عورت در ملأعام ممنوع بود، الان همین هم در پاره‌ای از این کشورها، در مسیر قبح‌زدایی است؛ لذا تنها پوشش عفیفانه، حجاب شرعی است و اگر به سلیقه انسانی واگذار شود، دیر یا زود سرنوشتی متفاوت از وضعیت امروز جهان غرب نخواهد داشت. خداوند متعال در آیه ۳۰ سوره نور، رعایت حجاب چشم و فروبستن نگاه از نامحرم را موجب پاکی می‌داند و در آیه ۵۳ سوره احزاب، حفظ حجاب در هنگام معاشرت مردان و زنان نامحرم را مایه پیدایش یا افزایش طهارت و پاکی قلب برای هر دو سوی تعامل و معاشرت، ارزیابی می‌کند که این‌ها خود دلایل محکمی بر ارتباط میان عفاف و حجاب است.

این روزها برخی چهره‌های یک جریان سیاسی در گفته‌های خود مرتباً بر تفکیک عفاف و حجاب تأکید می‌کنند و اظهار می‌دارند که ممکن است کسی حجاب نداشته باشد، ولی عفاف داشته باشد و برعکس.

محمدجواد اخوان

این روزها برخی چهره‌های یک جریان سیاسی در گفته‌های خود مرتباً بر تفکیک عفاف و حجاب تأکید می‌کنند و اظهار می‌دارند که ممکن است کسی حجاب نداشته باشد، ولی عفاف داشته باشد و برعکس. در واقع اصل اینکه عفاف و حجاب یک پدیدار واحد نیستند، درست است، اما این تصور که از هم جدا و بی‌ارتباطند صحیح نیست. به باور استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، حفظ عفاف یکی از دلایل تشریع حجاب است. ایشان در آثار گوناگون خود ده‌ها بار واژه عفاف و حجاب را در کنار یکدیگر مطرح کرده و در کتاب مسئله حجاب در خصوص چرایی پوشش اسلامی می‌نویسند: «در دین مقدس اسلام هر چیزی که موجب تحریک شهوات و بر هم زدن عفاف و پاکدامنی است، قدغن شده.» در نگاه شهید مطهری حجاب مقدمه‌ای بر حفظ حریم عفاف است و این موضوع در چندین جا از آثار شهید مطهری مورد تأکید قرار گرفته است. به‌بیان‌دیگر خداوند متعال برای آنکه حریم عفاف در جامعه بشری حفظ شود، مجموعه‌ای از دستورات را تشریع کرده است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها «حجاب» است. البته روشن است که حفظ عفاف به چیزهایی بیش از حجاب و پوشش سر و بدن نیازمند است، اما شرط لازم آن حفظ همین حجاب است. حال مغالطه‌ای که اینجا صورت می‌گیرد آن است که پرسیده می‌شود آیا همه کسانی که حجاب را رعایت کرده‌اند، عفاف را هم کامل رعایت کرده‌اند یا آنکه هرکه بی‌حجاب است، پس بی‌عفت است؟ مغالطه‌ای که اینجا صورت می‌گیرد آن است که فرد می‌خواهد با طرح یک مورد استثنا، یک قاعده انسانی و سنت اجتماعی را نادیده بگیرد. در علوم اجتماعی نه درباره یک فرد (که ممکن است به دلایلی متفاوت از بقیه رفتار کند) بلکه درباره کلیت افراد جامعه سخن می‌گوییم. مسئله اصلی اینجا این است که برای حفظ حریم عفاف در جامعه انسانی، خداوند متعال ضوابطی وضع کرده که یکی از مهم‌ترین آن‌ها حفظ حجاب و پوشش اسلامی است. اگر فردی فرضاً توانست دامن خود را از گناه پاک نگاه دارد و درعین‌حال ضوابط حجاب را هم رعایت نکرد، اولاً هیچ ضمانتی وجود ندارد که اگر تاکنون موفق بوده، بعدازاین هم همچنان موفق بماند و ثانیاً مسئله فقط خود او نیست و او در جامعه اسلامی تعریف می‌شود. رفتار او علاوه بر آنکه ممکن است دیگران را به وادی بی‌عفتی بکشاند، عملاً مروج سبک‌زندگی‌ای است که عفاف در آن جایی ندارد. مغالطه امکان عفاف بدون حجاب، تنها افرادی را می‌فریبد که تحولات نیم‌قرن اخیر غرب را نبینند. از زمان وقوع «انقلاب جنسی» در نیمه دوم سده گذشته در اروپا و امریکا، عملاً حریم‌ها در مسائل جنسی و روابط زن و مرد برداشته شد، از حجم پوشش‌ها کاسته شد و بلکه کنار رفت و جامعه در سراشیبی انحطاط اخلاقی قرار گرفت. نیم‌نگاهی به تحولات فرهنگی اجتماعی غرب به‌خوبی نشان می‌دهد که اتفاقاً در سیر تحولات غرب، ابتدا حجاب کمرنگ شد، سپس در عفاف تشکیک شد و نهایتاً مرزهای اخلاقی در جامعه فروپاشید. نتیجه محسوس و ملموس آن را می‌توان در امروز و فردای این جوامع دید که پدیده تولد فرزندان نامشروع به سکه رایج آن‌ها تبدیل‌شده و در برخی از کشورهای غربی، تعداد نوزادان نامشروع از حلال‌زاده‌ها پیشی گرفته است. چنین وضعیتی نتیجه محتوم همان تجویزی است که برخی به نام تفکیک عفاف و حجاب امروز در جامعه ما عرضه می‌کنند. پاسخ دیگر به این مغالطه آن است که اگر بپذیریم می‌توان عفاف داشت، ولی بدون حجاب، پس مرز پوشش عفیفانه چیست؟ اگر ضوابط شرعی کنار روند و سلایق و نسبی‌گرایی جایگزین آن شوند، هرکس از ظن خود وارد مسئله شده و برای «سِتر» خط قرمزی از خود ارائه می‌دهد. نتیجه همین نسبی‌گرایی آن است که عریانی روزبه‌روز افزایش می‌یابد و این همان بلایی است که بر سر جوامع غربی آمده است. اگر در برخی کشورهای غربی تا همین چند سال پیش کشف‌عورت در ملأعام ممنوع بود، الان همین هم در پاره‌ای از این کشورها، در مسیر قبح‌زدایی است؛ لذا تنها پوشش عفیفانه، حجاب شرعی است و اگر به سلیقه انسانی واگذار شود، دیر یا زود سرنوشتی متفاوت از وضعیت امروز جهان غرب نخواهد داشت. خداوند متعال در آیه ۳۰ سوره نور، رعایت حجاب چشم و فروبستن نگاه از نامحرم را موجب پاکی می‌داند و در آیه ۵۳ سوره احزاب، حفظ حجاب در هنگام معاشرت مردان و زنان نامحرم را مایه پیدایش یا افزایش طهارت و پاکی قلب برای هر دو سوی تعامل و معاشرت، ارزیابی می‌کند که این‌ها خود دلایل محکمی بر ارتباط میان عفاف و حجاب است.

Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس خبر
Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس هنری
Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس اندیشه