گزیده ای از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) به جایگاه زن در تمدن غربی

هيچ شكي نيست كه اسلام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تأمين استقلال او در اراده و عمل اسلام پيشگام بوده است و اگر غربي ها (در دوران اخير) قدمي در اين باره براي زن برداشته اند، از اسلام تقليد كرده اند (و چه تقليد بدي كرده و به آن روبه رو شده اند). علت اينكه نتوانستند به طور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام چون حلقه هاي يك زنجير به هم پيوسته است (و همچون چشم و خط و خال و ابرو است). روش اسلام كه در اين سلسله حلقه هاي بارز و مؤثري تام التأثير است، براي اين مؤثر است كه در آن سلسله قرار دارد و تقليدي كه غربي ها در خصوص اين روش كرده اند، تنها ازصورت زليخاي اسلام، نقطه خال را گرفته اند كه معلوم است خال به تنهايي چه قدر زشت و بدقواره است. سخن كوتاه اينكه غربي ها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار داده اند وسال ها در اين باره كوشش كرده اند و دراين باره، وضع خلقت زن و تأخر كمالي او را در نظر نگرفته اند.
رأي عمومي آن تقريباً اين است كه تأخر زن در كمال و فضيلت، مستند به خلقت او نيست، بلكه مستند به سوء تربيتي است كه قرن ها با آن تربيت شده و از آغاز خلقت دنيا تاكنون در محدوديت مصنوعي به سر برده است، و گرنه طبيعت و خلقت زن با مرد فرق ندارد. ايراد و اشكالي كه به اين سخن متوجه است، اين است كه همان طور كه خود غربي ها اعتراف كرده اند، اجتماع از قديم ترين روز شكل گرفتنش به طور اجمال و سربسته حكم به تأخر مال زن از مرد كرده و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعاً و قهراً خلاف آن حكم هر چند در زماني كوتاه ظاهر مي شد و نيز خلقت اعضاي رئيسه و غير رئيسه زن، در طول تاريخ تغيير وضع مي داد و مانند خلقت مرد مي شد.
مؤيد اين سخن، روش خود غربي ها است كه با اينكه سال ها است كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به كار برده اند تا زن را از عقب ماندگي نجات بخشند و تقدم و ارتقاي او را فراهم كنند، تاكنون نتوانسته اند بين زن و مرد تساوي برقرار سازند. پيوسته آمارگيري هاي جهان اين نتيجه را ارائه مي دهد كه در اين كشورها در مشاغلي كه اسلام، زن را از آن محروم كرده، يعني قضا و ولايت و جنگ، اكثريت و تقدم براي مردان بوده و همواره عده اي كمتر از زنان عهده دار اين گونه مشاغل شده اند.

منبع: بخشی از کتاب رهیافت 6 گزیده ای از دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) . ص153

هيچ شكي نيست كه اسلام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تأمين استقلال او در اراده و عمل اسلام پيشگام بوده است و اگر غربي ها (در دوران اخير) قدمي در اين باره براي زن برداشته اند، از اسلام تقليد كرده اند (و چه تقليد بدي كرده و به آن روبه رو شده اند). علت اينكه نتوانستند به...

هيچ شكي نيست كه اسلام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تأمين استقلال او در اراده و عمل اسلام پيشگام بوده است و اگر غربي ها (در دوران اخير) قدمي در اين باره براي زن برداشته اند، از اسلام تقليد كرده اند (و چه تقليد بدي كرده و به آن روبه رو شده اند). علت اينكه نتوانستند به طور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام چون حلقه هاي يك زنجير به هم پيوسته است (و همچون چشم و خط و خال و ابرو است). روش اسلام كه در اين سلسله حلقه هاي بارز و مؤثري تام التأثير است، براي اين مؤثر است كه در آن سلسله قرار دارد و تقليدي كه غربي ها در خصوص اين روش كرده اند، تنها ازصورت زليخاي اسلام، نقطه خال را گرفته اند كه معلوم است خال به تنهايي چه قدر زشت و بدقواره است. سخن كوتاه اينكه غربي ها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار داده اند وسال ها در اين باره كوشش كرده اند و دراين باره، وضع خلقت زن و تأخر كمالي او را در نظر نگرفته اند.
رأي عمومي آن تقريباً اين است كه تأخر زن در كمال و فضيلت، مستند به خلقت او نيست، بلكه مستند به سوء تربيتي است كه قرن ها با آن تربيت شده و از آغاز خلقت دنيا تاكنون در محدوديت مصنوعي به سر برده است، و گرنه طبيعت و خلقت زن با مرد فرق ندارد. ايراد و اشكالي كه به اين سخن متوجه است، اين است كه همان طور كه خود غربي ها اعتراف كرده اند، اجتماع از قديم ترين روز شكل گرفتنش به طور اجمال و سربسته حكم به تأخر مال زن از مرد كرده و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعاً و قهراً خلاف آن حكم هر چند در زماني كوتاه ظاهر مي شد و نيز خلقت اعضاي رئيسه و غير رئيسه زن، در طول تاريخ تغيير وضع مي داد و مانند خلقت مرد مي شد.
مؤيد اين سخن، روش خود غربي ها است كه با اينكه سال ها است كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به كار برده اند تا زن را از عقب ماندگي نجات بخشند و تقدم و ارتقاي او را فراهم كنند، تاكنون نتوانسته اند بين زن و مرد تساوي برقرار سازند. پيوسته آمارگيري هاي جهان اين نتيجه را ارائه مي دهد كه در اين كشورها در مشاغلي كه اسلام، زن را از آن محروم كرده، يعني قضا و ولايت و جنگ، اكثريت و تقدم براي مردان بوده و همواره عده اي كمتر از زنان عهده دار اين گونه مشاغل شده اند.

منبع: بخشی از کتاب رهیافت 6 گزیده ای از دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) . ص153

Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس خبر
Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس هنری
Svg Vector Icons : http://www.onlinewebfonts.com/icon
سرویس اندیشه